پسرک کنار پنجره روی صندلی میشنید
درحالیکه غرق در اینده و حواشی ذهنش است سیگارش را روشن میکند و اندکی از حواشی دنیا ذهنش را میرهاند
پسرک غرق در اینده و اهدافش است اهدافی که نمیداند واهی و شدنی است یا پوچ و نشدنی
ایا پسرک این بار به اهدافش پایند خواهد بود؟! یا مثل قدیم در میانه های راه از اهدافش دست میکشد و تسلیم اینده ای مجهول ونامشخص خواهد شد یا این بار با اراده و مصمم تن به اینده ای جدید از زندگی خودش خواهد داد و مسیر زندگی خود را عوض میکند ،همه چیز بستگی به پسرک دارد این پسرک است که مشخص میکند ایندش چگونه باشد روشن و درخشان یا تیره و تاریک ، همه چیزبستگی به خودش دارد و نباید اهدافش را فراموش کند ، میدانید در این راه پسرک خودش را با گذشته خودش باید مقایسه کنید نه دیگران، زیرا این مقایسه درست نیست و خود را باید نسبت به گذشته خودش بسنجد
ذهن پسرک آشفته است و زود دوست دارد به اهدافش برسد اما ٦ ماه باید مصمم ادامه دهد در این ٦ ماه است که برای او سرنوشت سازخواهد بود و هر روز از این ماه ها یک فرصت طلایی برای اینکه خودش را نسبت به گذشته متمایز سازد
خب عنوان ارامش قبل طوفانه دلیلشم اینه هنوز از شدت و سختی ازمون آگاه نیستیم و فعلا شاید سرسری بگیریم اما خب میدونیم ازمون سختی هستش و تلاش زیادی میخواد
میدونی همیشه تا نزدیک طوفان نشه و اون استرس اماده بودنه سراغت نیاد نمیتونی به عمق اون حادثه پی ببری و اون لحاظ وقوع حادثه تو میفهمی که کجاهای کارو کم گذاشتی و کجاهارو الکی براس وقت گذاشتی
تو این راه خب من کم کم دارم درس خوندم رو روال میکنم اما ١٠٠ درصد از خودم راضی نیستم چون از یک درصد انرژی خودم استفاده کردم و ٩٩ درصدش رو استفاده نکردم پس باید به درسم بیشتر اهمیت بدم و بیشتر براش ارزش قائل بشم چون یک بار این فرصت هست و دیگه همچین فرصتی گیرم نمیاد
باید از ویس های انگیزشی هم استفاده کنم چون باعث میشن انگیزم در این راه بیشتر بشه!
همین ! راستی باس خوابمم تنظیم کنم
شبت بخیر
خب عنوان وبسایت رو عوض کردم و گذاشتم از اصفهان تا آنکارا
دنبال هدف جدید تو زندگیم بودم ک پیدا کردم و مونده تلاش برای رسیدن به اون
هدف جدیدم شرکت تو ازمون یوس هستش و باید باید باید باید تو ازمونش قبول بشم یعنی محکومم به موفقیت و تلاشمم میکنم در این راه چون کی بهتر از من!
میخواستم چندتا نکته رو به خودم بگم
میای خونه به جای وقت تلف کردن یه کم استراحت کن حدودا ی ساعت الی نیم ساعت بعد درسای استاد رو بخون یا از روی کتاب درسارو مطالعه کن
واسه روز ایندت ی برنامه کلی داشته باش و توی نت پد گوشیت وارد کن
میدونم رسیدن به هدفم راحت نیست اما سخت هم نیست پس باید تلاش کنم
خودتو با خودت مقایسه کن نه دیگران هم از لحاظ درسی هم از لحاظ زندگی ، الان در چه مرحله ای از زندگیت هستی قبلا کجا بودی
اینم بدون برای اینکه بتونی از این فرصت استفاده کنی خانوادت کلی از خودگذشتی کردن و هزینش راحت به دست نیومده هم از لحاظ مالی هم اینکه بهت اعتماد کردن و این فرصت رو بهت دادن
خداروشکر به خاطر همه چی
امیدوارم توی این مسیر سخت منو همراهی کنه و با اسونی همراه کنه
و ممنونم از اونی ک پشتوانمه تو این مسیر ، اگه اون نبود من این مسیرو انتخاب نمیکردم و هیچ وقت به دنبال پیشرفت نبودم
و از خدا ممنونم بابت اینکه هوامونو کم و بیش داشته ولی خب حتما صلاحی توش بوده ولی کم داشته ولی خب بازم شکر بابت همه چی
سلام مجدد
این روزا سریال Breaking Bad رو شروع کردم به دیدن ، سریال شاهکاری و تکرار نشدنی در نوع خودش هست
نگم براتون از این سریال که فوق العادس! اسپویل نمیکنم دیگه خودتون برید ببینید!!!
اینو بیخیال
دلم یه کار میخواد توی وب
بتونم ازش کسب درامد کنم
برنامه نویسی و اینا مد نظرم هست ولی کلی باس چیزی یادبگیرم
ساعت مطالعه خودت رو از ده به بیست برسون
شنبه یکشنبه روزیه ک کلاس داری اما میتونی حداقل دو ساعت بخونی
دوشنبه کلاس نداری پس مینیمم باید ٥ ساعت بخونی
سه شنبه کلاس داری و همون دو ساعت کافیه
چهارشنبه پنج شنبه و جمعه ک کلاس داری هم هر کدوم ٥ ساعت
پس مینمم میتونی ساعت مطالعه رو به ٢٦ افزایش بدی و ٦ ساعتم میگیم نرسیدی بش پس فلا ٢٠ ساعت هدف در دسترسیه با ی حساب کتاب ریز
اینترنت قطع شده ! منم داشتم توی وبلاگ های به روز شده میگشتم و پستاشونو میخوندم
رسیدم به یه وبلاگی ک نویسندش یه کنکوری بود ، افکارش و نوشته هاش شبیه دوران کنکور خودم بود امید و شوق به اینده و تصمیم برای شروع اما واهی و بدون عمل ! سرشار از انگیزه و شوق و رویا پردازی اما بازهم تبلی بر اون غلبه میکنه و خود واقعیشو نشون نمیده
وای ک چقدر این کنکور بی رحم هستش و در بدترین برهه سنی رخ میدهه
مشکل اینجاست ک این شروعه طوفانی رخ نمیده و هربار با شکست مواجهه میشه و دانش اموز به یه جایی میرسه ک درس خوندن رو ی چندروزی ول کرد و اهمال کاری کرد از ترس اینکه دوباره شکست بخوره شروع نمیکنه
الان ک به نوشته های اون نگاه میکردم ارزوهای گذشته خودم رو میدیدم در نوشته هاش و چه اسون همه ی ارمان هامو یادم رفته چ راحت وارد دنیای بزرگتر ها شدم و یادگرفتم ک به هرجایی نمیشه رسید هرچیزی رو نمیشه خرید اما ن دنیای اون زمان من محدودیت نداشت حداقل سرشار از امید بود چیزی ک باعث میشد هر روز واسش بجنگم
درباره این سایت